زن جوان و دریا
:: Young Woman and the Sea ::
بریم سراغ فیلم «زن جوان و دریا»! اسمش یه جوریه انگار یه داستان پریونهای چیزیه، ولی نه، جونم برات بگه که این فیلم بر اساس یه داستان واقعیه، اونم چه داستانی! راستش رو بخوای من خودم قبل از اینکه این رو ببینم اسم فیلم رو هم نشنیده بودم، ولی خب کنجکاو شدم ببینم چیه این ماجرا.
داستان فیلم راجع به یه خانوم خفن شناگره به اسم گرترود ادرله. حالا این خانوم چیکار کرده؟ هیچی بابا، فقط اولین زنی بوده که کانال مانش رو شنا کرده! کانال مانش میدونی کجاست دیگه؟ همون آبهای بین فرانسه و انگلیس که خیلی هم سرد و وحشیه. فکر کن، اون موقع ها که اینترنت و موبایل و این اداها نبوده، یه خانوم دل میزنه به دریا که عرض این کانال رو شنا کنه! واقعا دل شیر داشته.
فیلم نشون میده که این دختر از بچگی عاشق آب بوده، یه مریضی هم میگیره که به آب حساسیت نشون میده، ولی مگه میشه جلوی عشق رو گرفت؟ نه دیگه! یه حادثه هم تو بچگیش میبینه که باعث میشه مصمم بشه شناگر بشه. بعد کم کم شروع میکنه به تمرین و اینا، یه مربی سخت گیر هم گیرش میاد. اولش خواهرش بیشتر مورد توجه بوده انگار، ولی خب استعداد ترودی یه چیز دیگه بوده.
بعد میرسه به المپیک پاریس 1924، فکر کن چه دورانی بوده! اونجا یکم نامردی میبینن سر راهشون، مربی مرده یه جوری بوده که انگار زنا رو دست کم میگرفته. واسه همین ترودی فقط برنز میگیره. ولی این دختر نا امید نمیشه که، برعکس، انگار تازه آتیشش تند تر میشه.
یه شناگر دیگه میاد سر راهش که قبلا کانال مانش رو رفته، این میشه مربی جدیدش و ترودی تصمیم میگیره این کانال رو شنا کنه. یه آقایی هم بوده که انگار مسئول ورزش بوده اون زمان تو آمریکا، اولش مسخره میکنه این ایده رو، ولی بعد میبینه چه خبره، میگه باشه بابا اسپانسر میشم برات! ولی چه اسپانسری، شرط و شروط میذاره که انگار داره منت سرش میذاره.
خلاصه ترودی میره فرانسه، اونجا هم با یه مربی دیگه که قبلا خودش تو شنای کانال مانش ناکام بوده، همکار میشه. ولی این مربی انگار یه حسودی هایی هم میکرده، یه جا انگار یه کارایی میکنه که ترودی مسموم میشه و اولین تلاشش خراب میشه. ولی این دختر از رو نمیره! یه مربی جدید پیدا میکنه، این دفعه قایمکی و بدون خبر همه، دوباره میزنه به آب.
این دفعه دیگه همه دنیا دارن نگاش میکنن، خبرنگارا و اینا دنبالش راه میفتن. تو راه هم نیش عروس دریایی میخوره، هم خستگی، هم امواج وحشی، ولی این دختره مثل کوه وایمیسته. آخرش هم میرسه به ساحل انگلیس، اونم نه فقط میرسه، رکورد مردها رو هم میشکونه! یعنی دو ساعت زودتر از رکورد قبلی میرسه. وقتی برمیگرده نیویورک، چه استقبالی ازش میکنن! یه جشن حسابی براش میگیرن تو شهر.
آخر فیلم هم میگن که ترودی رکورد شنای کانال مانش رو زد و بعدش شنواییش رو از دست داد ولی باز نشسته، به بچه های ناشنوا شنا یاد داده تا آخر عمرش. چه زندگی پر باری داشته!
به نظر من فیلم قشنگی میاد، داستانش که خیلی انگیزه بخشه. بازیگر نقش اولش همون دیزی ریدلیه که تو جنگ ستارگان بازی کرده، بازیگر خوبیه. کارگردانش هم انگار قبلا فیلم دزدان دریایی کارائیب رو ساخته، کارگردان کار بلدیه. نقدها هم که خوندم اکثرا تعریف کردن از فیلم، میگن فیلمیه که آدم رو سر ذوق میاره و یاد فیلم های کلاسیک میندازه. البته یه جاهایی هم گفتن یکم زیادی "دیزنیوار" شده، یعنی خیلی تمیز و مرتب و بدون نقص، شاید یکم از واقعیت دور شده باشه. یه منتقد دیگه هم گفته بود که چون معلومه آخرش چی میشه، هیجانش کمه، ولی خب به نظر من بازم ارزش دیدن داره.
در کل به نظر میرسه فیلم خوش ساخت و سرگرم کننده ای باشه، مخصوصا اگه به فیلم های ورزشی و داستان های واقعی علاقه داشته باشی. من که حتما تو لیست تماشام میذارمش، به شما هم پیشنهاد میکنم اگه فرصت شد ببینید، انگار فیلمیه که حال آدم رو خوب میکنه.